ازم ناراحتي؟

پشت هر کو بلند

سبزه زاريست پر از ياد خدا

ودر ان باغ کسي ميخواند

که خدا هست ... درگر غصه چرا؟؟؟

ارزو دارم خورشيد رهايت نکند

غم صدايت نکند

ظلمت شام سياهت نکند

وتو از دل ان کس که دلت در تن اوست حضرت دوست رهايت نکند ...سلام آپم بدوبيا.

سلام

چقدر زود حرفهاي دلت تمام ميشود .چقدر زود بزرگوارانه خنکاي دردهايت را در خود فرو ميريزي تا چشمي اشکبار نگردد .چقدر زود گريه هاي شبانه ات را در پس اتاق خوابت پنهان ميکني تا کسي فرياد تنهاييت را نشنود .اما يادت باشد که خدا در پس همه ي درها ارام و با حوصله نشسته است و براي تمام لحظه هايت نسخه اي مي پيچد و هديه اي تا لبخند را دوباره بر لبانت جاري سازد ....
بخند بر غمهايي که تورا احاطه کرده اند و بشکن حصار تنهايي را با گرماي آغوش خدا ...بوسه بزن بر دستهاي خدا و با اشک چشمانت باراش باران را محرک باش در آسماني که بزرگ است وآبي ....

ايليا

عزيزم خدا نکنه دلت شکسته باشه . من قربون اون دل نازکت بشم . قناري من کي جرات کرده اون رز سرخ تو سينتو بچينه .خودم حالشو ميگيرم بيا پيش خودم تا دست بکشم تو موهات و نازت کنم .سرت رو بزاري رو دوشم و اهسته تو گوشم حرف دلت رو بزني . چشماتو تو چشمام بدوزي وبا لبات حرف بزني .بازم ميبينمت . عسل خانومي قند عسل .تربچه شيطونک .

سلام

دل پرنده بزرگه و روحش مثل پروازش تو اوج .تو جنگلي که پره از ترس و زيبايي ، سبزه و تاريکي ، شادي و غم ، وحشت و ارامش ، همه جور حيون پيدا ميشه . تو سعي کن با چشم باز تو اين جنگل حرکت کني تا گرگ وشغال متوجه باشن چه پرنده اي داره از بالا به تدبير از جنگل رد ميشه و گل وبلبل هم تورو واسه بازي و دوست داشتن لايق بدونن و شايسته .
ديگه هم نياز نيست اين قدر با استرس وترس از تو جنگل رد شي ، چون يه خدا داري که هميشه چشمش به توئه و مدام چشات رو بوسه ميزنه . ارامش رو هديه ميده بهت . نوازش رو تو زندگيت معني مي کنه .
پرنده وجودت آوج عشق رو فتح کنه و چشمات شب پر ستاره رو شاهدي بگيره بر تعبير روياهات.

شاد باشي و مسرور تو زندگي زيبايي که بايد بسازي و بنا کني واسه چند لحظه اي که تو دنيا زندگي رو تجربه ميکني .
دوست داشتن رو بهت هديه ميکنم . دوستي خدا رو تا ابد تو قلب نازکت همراه داشته باشي .


ايليا